چند دقیقه پیش از هم خداحافظی کردیم؛ بعد از اولین مکالمه تلفنی طولانی‌مان.  یک ساعت پشت تلفن صحبت کردیم و انگار تمام این ساعت به اندازه چند دقیقه کوتاه گذشت. و در عوض یک هفته از آخرین روزی که کنارم بودی، یک هفته از لحظهٔ عزیمتت می‌گذرد و انگار ماه‌ها گذشته است؛ سخت و دلتنگ. علی‌رغم تمام تلاشم برای گریه نکردن نتوانستم برابر دلتنگی‌ای که یکباره به قلبم هجوم آورد مقاومت کنم. من با اشتیاق تنگ در آغوش کشیدنت چه کنم محبوب زیبا؟ من با این عطش دیوانه، این دلتنگی غریب چه چاره کنم؟ ملتمسانه می‌خواستم که زودتر برگردی اما می‌دانم که نمی‌شود. دلم برایت تنگ شده و این جمله به تنهایی نمی‌تواند همه آن چیزی را که در من می‌گذرد، بیان کند.
من سالهاست دور مانده‌ام از تو و می‌روم که بخوابم.»

این صبر که من می‌کنم افشردن جان است

آه ای یقین گمشده بازت نمی‌نهم

همه نعمت فردوس شما را

یک ,انگار ,ساعت ,تمام ,کنم ,هفته ,یک هفته ,و انگار ,چند دقیقه ,هفته از ,من با

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید و فروش انواع ضایعات اهن در تهران بازرگانی آرش بازی آنلاین چیست؟ در مورد شهدای هسته ای نماشویی پرشین نما بدنسازیس درب چوبی زهره دانستنی ها Wooah Mahdi Abbasi - مهدی عباسی